مامانی دلش گرفته
سلام عشق مامانی خوبی گلم نمیدونم چرا امروز همش دلم گرفته یه بغضی تو گلومه اما نمیدونم چرا بی دلیل بی دلیله عشق
مامانی الان که دارم برات مینویسم بابایی تو خواب نازه من تنهام تنهای تنها به خاطر همینم بیشتر دلم گرفته و دلم میخواد گریه
کنم از دلمم نمیاد بابایی رو بیدارکنم طفلکی خیلی خسته اس اخه بابایی تو کل هفته فقط جمعه هارو میتونه استراحت کنه دارم
به این فکر میکنم اگه تو بودی منم حوصلم سر نمیرفت و با تو بازی میکردم یا لااقل اونقدر سرو صدا میکردی که بابایی رو
از خواب بیدار میکردی اما الان چی خونم تو یه سکوت مطلقه حتی از منم صدادر نمیاد تا بابایی بتونه استراحت کنه دلم
گرفته مامانی دیگه نمیتونم جلوی خودمو نگه دارم اشکام داره میاد تند تند . دلم گرفته بی دلیل بی دلیل بی دلیل
دوست دارم مامانی کی این انتظار تموم میشه تا بیایی پیشمون دیگه صبرم داره تموم میشه