بهاره جون مابهاره جون ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
زندگی عاشقانه مازندگی عاشقانه ما، تا این لحظه: 17 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

مامان و بابای منتظر نی نی

تنها 7روز تا اومدنت مونده جیگر گوشم

سلام بهاره زندگی مامانی خوبی عزیز دلم دیروز رفتم دکتر که خداروشکر همه چی خوب بود بر خلاف همیشه فشارمم یازده رو هشت بود که خوب خوبه وزنم دقیق 74 کیلو بود و دکتر اخرین سونو رو واسم نوشت عزیز دلم که امروز رفتم انجامش دادم که هم سونو بود هم تست ضربان قلبت مامانی خیلی خوب بود 20 دقیقه تمام داشتم صدای قلب نازتو میشنیدم و نوار قلبت شروع به کشیدن یه خطایی میکرد که باور کردنی نبود این ضربان و خطا واسه نی نی ناز منه که تو دلمه خدارو صد هزار مرتبه شکر عزیزم بعدش رفتیم سونو که گفت وزن شما 2900گرم هستش و شما تو هفته 38 هستی عزیزم گفت تو این هفته یکم وزن نی نی کمه و یه کمیم مایع دورت کم شده نازنینم گفت خوب استراحت کن این چند روزه رو و خوب بخور تا نی نی در...
19 آبان 1393

کمتر از یازده روز تا اومدن بهاره جونی مونده

سلام بهاره زندگیم خوبی عزیز دلم دیگه داره تموم میشه دیگه رسیدیم به شمارش معکوس طبق گفته خانوم دکتر که برام تاریخ 25ابان رو زده یازده روز دیگه میای پیشم البته بازم همه چی دست خداست هر چی اون صلاح بدونه همون میشه اینا همش احتمالاته و حرف دکتر قطعیتی توش نیست تا خود خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیفته عزیز دل مادر دلم برای این روزا تنگ میشه روزایی که با هم خندیدم رفتیم اومدیم همه جا با هم بودیم تو پیشم بودیو چسبیده به خودم خیالم راحت بود وقتی تکون نمیخوری قلبم میخواد بیاد بیرون که نکنه خدای نکرده واست اتفاقی افتاده خلاصه روزای خوبی بود هشت ماهو خرده ای دم به دمو نفس به نفسم اومدی عزیزدلم قبول کن که سخته این جدایی اما از طرفیم خوشحالم که میتونم ببینمت و...
14 آبان 1393

اتفاقات جدید

سلام بهاره جونی خوبی عزیز دل مادر امروز رفتم دکتر و همچنان شما نچرخیدیو دکتر برام تاریخ زایمانمو زد 25ابان نودوسه به روش سزارین مامانی ازت خواهش میکنم بچرخ اخه میدونی که من چقدر دوست دارم طبیعی زایمان کنم از سزارین میترسم البته دکترم گفت اگه بهاره جونی بچرخه یکم صبر میکنیم وامیدوارم که بچرخیو با هم زایمان طبیعی راحتی داشته باشیم ولی بازم همه چی دست خداست هر چی صلاح و مصلحتمون باشه همون میشه جیگر گوشه مامانی ................... مامانی نمیدونی چقدر دلم برات تنگ میشه از وقتی اتاقتو چیدم دلتنگیم ده برابر شده از صبح تا شب همش تو اتاقتم دوست ندارم ازش بیام بیرون همش تصور میکنم تو تخت خوابیدی یا داری با وسایلات بازی میکنی یه دنیای دیگس مامانی ما...
27 مهر 1393

سیسمونی بهاره پاییزی مامان و بابا

سلام بهاره زندگیم خوبی عزیزم امروز اومدم تا عکس اتاق نازنینتو برات بزارم جشن سیسمونیتم گرفتم تو تاریخ سه شنبه 15/7/93 خیلی سخت بود تا اتاقتو چیدم ولی همونی که میخواستم شد ایشاله که شمام خوشت بیاد بابایی هم خیلی زحمت کشید واقعا ازش تشکر میکنم چون اگر نبود من اصلا به هدفامم نمیرسیدم دست مامانو و بابایی عزیزمم درد نکنه خیلی زحمت کشیدن ایشاله بعدا میام جشن سیسمونیتو برات تعریف میکنم با سختیایی که واسه درست کردن اتاقت کشیدم الان سریع باید عکس بزارم چون به همه قول دادم تمام دوستام منتظرن تا اتاق بهاره نازنینمو ببینن ایشاله به خوشی استفاده کنی عزیزم فقط بدون وارد اتاقت که میشم کلی انرژی میگیرم اصلا دوست ندارم از اتاقت بیام بیرون تازه بابایی از من ب...
22 مهر 1393

حرفهای از جنس جنینی

تا چند وقت پیش نبودم اما حالا زندگی مشترکم را شروع کردم و فعلا برای مسکن، رحم را برای چند ماه اجاره کردم........البته به محض تمام شدن مهلت صاحب خانه مرا بیرون می اندازد و تمام وسایلم را هم می گذارد توی کوچه! اظهار وجود: هنوز کسی از وجودم خبر ندارد .البته وجود که چه عرض کنم .هرچند ساعت یکبار تا می خواهم سلول هایم را بشمرم همه از وسط تقسیم می شوند و حساب و کتابم به هم می ریزد. زندان : گاهی وقت ها فکر میکنم مگه چه کار بدی کردم که مرا به تحمل یک حبس 9 ماهه در انفرادی محکوم کرده اند ؟؟؟؟!!!!!!!!! فرق اینجا با آنجا : داشتم با خودم فکر می کردم اگه قراربود ما جنین ها به جای رحم مادر در جایی از بدن پدرها زندگی می...
29 شهريور 1393

درگیر خریداتم مامانی

سلام عزیزکم سلام بهاره جونیم که شدی تموم زندگی مامانی اول از حال و روز خودمو خودت بگم که خداروشکر دیروز رفتم دکتر همه چی خوب بود قلب نازنینت داشت تند تند میزد خوبم رشد کردی فقط مامانی یکم حالش بده معدم خیلی درد میکنه که دکترم گفت نفخ میکنی عرق نعنا بخور شبام که کلا خواب ندارم نمیدونم چرا هر چی درده شبا میاد سراغم طوری که شب میشه حالم بد میشه دعا میکنم زودتر صبح بشه عزیزم ولی همین که هستیو هر لحظه تکون میخوریو نمیزاری مامانی بخوابه خودش واسم کلیه و تمام این سختیارو به جون میخرم عزیزم مامانی کلا درگیر خریداتم همش دوست دارم برم بیرون واست خرید کنم بابایی میگه اسرافه بسته دیگه اما من سیر نمیشم دوست دارم از هر چی چند تا داشته باشی که اگه بابایی ن...
23 شهريور 1393

روزدخترو همزمانی با خریدای بهاره جونیم

سلام دختر ناز مامانی روزت مبارک عشقم ایشاله به حق همین روز سالم و سلامت بیایی کنار مامانی راستی اولین کسیم که روز دخترو بهت تبریک گفت خاله مریم جونت بود که ازش تشکر میکنیم یادته مامانی هفته پیش قرار بود بریم واست خرید کنیم که واسه بابایی کاری پیش اومد که نشد اما این هفته جور شدو رفتیم فکر میکنم حکمتی توش بود که تو روز به این عزیزی که ولادت حضرت معصومه و روز دختره رفتیم واست خرید کردیم همین الان تقریبا یک ساعتی میشه که اومدیم و من زودی از بعضی از وسایلت عکس گرفتم که برات میزارم ایشاله بقیشم بعدا دوباره میزارم ایشاله به خوشی ازشون استفاده کنیو خوشت بیاد بهاره جونم از همین جام از مامانو بابای نازنینم تشکر میکنم همین طور بابا جونی که زحمت کشید ب...
6 شهريور 1393